سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی
در طول سال های گذشته، سرمایه گذاری مخاطره آمیز شرکتی (Corporate venture capital) و سرمایه گذاری مخاطره آمیز (venture capital) در تمام صنایع محبوبیت پیدا کرده اند و سرمایه گذاران بیشتری توانستند از طریق چنین سرمایه گذاری هایی به موفقیت دست یابند.
برای سرمایه گذاری موفق، داشتن دانش لازم، در نظر گرفتن جنبه های سازمانی و پیروی از برخی قوانین ساده سرمایه گذاری بسیار مهم است.
در تعریف سرمایه گذاری خطر پذیر داریم که افراد خصوصی یا نهادهای تجاری دوست دارند سرمایه خود را به روش های مختلف سرمایه گذاری کنند. به عنوان مثال، در اوراق قرضه، شرکت های عرضه شده عمومی (سهام) و استارت آپ ها. در حالت دوم، پول سرمایه گذاری شده را سرمایه گذاری خطرپذیر و سرمایه گذاران در این حوزه را سرمایه گذاران خطرپذیر می نامند. سرمایه گذاران خطرپذیر در ازای سرمایه خود، سهامی در شرکت دریافت می کنند.
چنین سرمایه گذاری هایی بسیار پرخطر هستند، زیرا در صورت شکست شرکت نوپا، سرمایه گذاران امنیت مالی کمی دارند و نرخ شکست نیز بسیار بالاست. با این حال، در صورت موفقیت، این سرمایه گذاری ها می توانند بازدهی چشمگیری داشته باشند. بازده سرمایه گذاران خطر پذیر به طور طبیعی به رشد شرکت بستگی دارد.
اهمیت اینگونه سرمایه گذاری ها در این است که، سرمایه گذاری خطرپذیر منبع مهمی برای دریافت پول برای شرکت های جوان است که سابقه عملیاتی محدودی دارند و بنابراین دسترسی محدودی به وام های بانکی یا سایر ابزارهای بدهی دارند. سرمایه گذاران خطرپذیر نقش اساسی در زنده نگه داشتن اکوسیستم های اقتصادی و پرورش تغییر و نوآوری دارند.
شکل گیری سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی
به عنوان زیرمجموعه ای از سرمایه خطرپذیر، سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) به دلیل ظهور گسترده شرکت های نوپا در حوزه فناوری راه اندازی شد. هدف اصلی CVC به دست آوردن مزیت رقابتی و یا دسترسی به شرکت های جدید و نوآوری است که ممکن است در آینده به رقبای بالقوه تبدیل شوند.
CVC از شرکت های سرمایه گذاری شخص ثالث استفاده نمی کند و در مقایسه با سرمایه گذاریهای خالص خطرپذیر، مالک شرکت های استارت آپی که در آنها سرمایه گذاری می کند، نیست.
صنایع دیگری نیز وجود دارند که CVCها در آنها محبوب هستند، مانند شرکت های بیوتکنولوژی و مخابرات. در حال حاضر، CVC با نفوذ در بازار به روند در حال رشدی دارد.
اهداف سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی
برخلاف سرمایه گذاری خطرپذیر، سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی برای دستیابی به اهداف هم از نظر استراتژیک و هم از نظر مالی تلاش می کند. یک CVC استراتژیک عمدتاً با هدف افزایش مستقیم یا غیرمستقیم فروش و سود شرکت سرمایه گذار از طریق انجام معاملات با استارت آپهایی که از فناوری های جدید استفاده می کنند، ورود به بازارهای جدید، شناسایی اهداف کسب و دسترسی به منابع جدید است، در حالی که CVCهای دارای انگیزه مالی در شرکت های جدید برای دستیابی به اهرم ها سرمایه گذاری می کنند.
این اغلب از طریق خروج از سرمایه گذاری، مانند عرضه اولیه عمومی یا فروش سهام یک شرکت به اشخاص ذینفع، به دست می آید. هر دو هدف استراتژیک و مالی اغلب با هم ترکیب می شوند تا بازده مالی بالاتری را برای سرمایه گذاران به ارمغان بیاورند.
مراحل تامین مالی شرکت های CVC از یک استارتاپ
شرکت های سرمایه گذاری شرکتی ممکن است در مراحل زیر از رشد و توسعه در شرکت های نوپا سرمایه گذاری کنند:
1- تامین مالی در مراحل اولیه
شرکت های استارت آپی که قادر به شروع فعالیت هستند، اما در مرحله تولید و فروش تجاری نیستند. در این مرحله یک استارتاپ مقدار زیادی پول نقد برای توسعه محصول و بازاریابی اولیه هزینه می کند.
2- تامین مالی سرمایه اولیه
سرمایه اولیه یا پولی که برای پوشش هزینه های عملیاتی اولیه و جذب سرمایه گذاران خطرپذیر استفاده می شود. مقدار بودجه معمولاً در ابتدا کم است و با سهامی که در تجارت وجود دارد، مبادله می شود. سرمایه گذاران این سرمایه اولیه را ریسک تلقی می کنند، به همین دلیل است که برخی می خواهند قبل از تزریق سرمایه های بزرگ منتظر بمانند تا کسب و کار ایجاد شود.
3- تامین مالی توسعه
سرمایه ارائه شده به شرکت هایی که از طریق راه اندازی محصولات جدید، گسترش کارخانه فیزیکی، بهبود محصول یا بازاریابی در حال گسترش هستند.
4- عرضه عمومی اولیه
این مرحله ایده آلی است که اکثر CVC ها در دراز مدت سعی در رسیدن به آن دارند. زمانی که سهام شرکت نوپا در دسترس عموم قرار گیرد، شرکت سرمایه گذار، سرمایه گذاریهای خود را می فروشد تا بازده قابل توجهی کسب کند. سپس سود در پروژه های جدید سرمایه گذاری می شود، جایی که بازده آتی مورد انتظار است.
5- ادغام و اکتساب
شامل تامین مالی خرید های یک شرکت استارت آپی از طریق یک صندوق سرمایه گذاری، و همچنین همراستایی استارتاپ با یک محصول یا خط تجاری رایگان است که برندی مشابه برای هر دو شرکت ارائه می دهد. زمانی که یک شرکت علاقهمند تصمیم به خرید استارت آپ می گیرد، شرکت سرمایه گذار از این فرصت استفاده می کند تا با فروش سهام خود پول نقد کسب کند. ادغام ها همچنین با به اشتراک گذاشتن منابع، فرآیندها و فناوری ها با شرکت استارتاپ (Startup) به نفع شرکت سرمایه گذار است. این امر مزایایی مانند صرفه جویی در هزینه، نقدینگی و موقعیت بازار را به همراه خواهد داشت.
برای دریافت فایل نمونه اساسنامه صندوقهای پژوهش و فناوری غیردولتی سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی، کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید