دلایل بی اعتمادی به نتایج طرح های توجیهی
چه دلیلی باعث بی اعتمادی به نتایج طرح های توجیهی(feasibility study) می شود؟
پیش تر، در مقاله “آشنایی با طرح های توجیهی” با ماهیت طرح های توجیهی یا به عبارت دیگر همان طرح های امکان سنجی آَشنا شدیم. به علاوه، در مقاله “نرخ ها و اطلاعات لازم برای تهیه و تدوین یک طرح توجیهی”، دانستیم که چه اطلاعات و ارقامی را بر تهیه یک طرح توجیهی مفید و سودمند، لازم داریم. امروز می خواهیم به یک پرسش کلیدی در زمینه طرح های توجیهی پاسخ دهیم و آن هم اینکه: چرا مردم به نتایج طرح های توجیهی بی اعتماد هستند؟
همان طور که می دانید، هدف اصلی هر پروژه امکان سنجی (همان طور که از نامش هم پیداست) در واقع باید بررسی توجیه پذیری پروژه باشد و برای این کار، باید از اطلاعات درست استفاده کند و پاسخ صحیح و قابل اعتمادی را در اختیار خوانندگان بگذارد که بر پایه آن بتوانند در مورد طرح مورد نظر تصمیم گیری کنند. اما امروزه در بسیاری از موارد چنین رو راستی ای در طرح های توجیهی دیده نمی شود.
در اکثر موارد، سرمایه گذاران، فقط به جهت اخذ مجوزها و استفاده کردن از تسهیلات، به تدوین طرح های توجیهی دست می زنند. این دسته از سرمایه گذاران، با نوعی موضع گیری پیشاپیش، فقط و فقط به دنبال گذر کردن از کاغذ بازی ها و بوروکراسی های اداری هستند و لذا، در این مسیر، خود را ناچار به استفاده از خدمات مشاوران می بینند. به همین دلیل است که امروزه این باور بسیار رایج و همه گیر شده است که نتایج طرح های توجیهی فقط در سطح تئوری هستند و با آنچه در عمل اتفاق می افتد، مغایرت دارند.
برای این که دلیل این اتفاق را بهتر بررسی کنیم. اول باید ببینیم چه افرادی در روند ارزیابی یک طرح امکان سنجی سرمایه گذاری، ذی نفع محسوب می شوند؟
گروه های ذی نفع در ارزیابی یک طرح امکان سنجی
گروه های مختلفی مانند شرکت تامین سرمایه، بانک ها، وزارتخانه متولی، شرکت های مشاور تهیه و تدوین طرح های توجیهی، شرکت مجری و تیم مدیریت پروژه از گروه های ذینفع در این زمینه تلقی می شوند. در ادامه نقش هر یک از این گروه ها را در روند ارزیابی یک طرح امکان سنجی بررسی می کنیم.
الف. شرکت تامین سرمایه:
شرکتهای تامین کننده سرمایه اوراق را در راستای تامین طرح از نظر مالی، منتشر می کنند. در واقع، این گروه، در موفقیت طرح ذی نفع نیستند و صرفا از بابت طراحی و انتشار این اوراق دستمزد مشخصی میگیرند. پس می توان این طور گفت که منافع این گروه به تصویب شدن طرح وابسته می باشد. به همین دلیل است که در موارد بسیاری، تهیه و تدوین طرح توجیهی را نیز خود شرکتهای تامین سرمایه بر عهده می گیرند و در بعضی موارد این کار را حتی بدون هزینه انجام می دهند.
ب. بانک ها:
بانکها در طی فرآیند ارزیابی طرحها، باید بازگشت سرمایه خود را به نحوی تضمین کنند. به عبارتی، با توجه به انتظاراتی که صاحبان سهام دارند، کارشناس ها و مدیرهای بانکها، باید به نحوی به دنبال راه های مختلفی برای تضمین بازپرداخت تسهیلات باشند.
در همین راستا، بانک ها به سراغ اخذ تضمین های معتبر بیرون از پروژه می روند تا با این کار بتوانند ریسک بازگشت سرمایه را فقط به ریسک نقد شدن وثیقه ملکی اخذ شده محدود کنند. به همین دلیل می توان این طور نتیجه گرفت که ارزیابیهای بانک، بیش تر روی سند ملکی تمرکز دارد تا خود پروژه.
ج. تیم مدیریت طرح:
تیم مدیریت پروژه در واقع تیمی است که از افرادی تشکیل می شود که قرار است در مرحله ساخت واحد تولیدی مورد بخث، مشغول باشند و بعضی از این افراد نیز در مرحله بهرهبرداری، پست خواهند داشت. اگر طرح تایید نشود این به معنای کنسل شدن پستهای تعریف شده خواهد بود. در صورتی که مطالعات، به عدم توجیهپذیری طرح رای دهد و پروژه تصویب نشود؛ منافع افراد تیم مدیریت طرح به خطر خواهد افتاد.
به همین دلیل تمام افراد تیم مدیریت طرح هم با هدف رسیدن به منافع خود، امیدوار هستند که طرح مورد تایید واقع شود. ممکن است تیم مدیریت طرح دخالت مستقیمی در پروسه تدوین طرح امکان سنجی نداشته باشند اما در هر صورت دخالت منفی در این زمینه هم نخواهند داشت چرا که منافع خد را در خطر می بینند.
د. وزارتخانه متولی:
وزارتخانه متولی در پی وظایف تعریف شده خود می باشد که از میان این وظایف می تواند به مواردی از قبیل اشتغالزایی و افزایش سرمایهگذاری ها اشاره کرد. شاخص حجم سرمایهگذاریهای مصوب سالانه که می تواند کارنامه دوران مدیریتی مسئولان تلقی شود؛ بیشترین انگیزه را به تصمیمگیرندگان دولتی درخصوص تصویب طرح خواهد داد.
به همین دلیل مدیر مسئول، برای به دست آوردن یک کارنامه قابل دفاع برای دوره مدیریتش، تصویب طرحها را در اولویت قرار می دهد. جلوگیری از اجرا شدن پروژهها، باعث تضعیف گزارشهای عملکرد سالانه مسئولان می شود. در واقع،جذابیت ماموریتهای احتمالی در مورد پروژهها، انگیزه را برای راحت تر کردن تصویب پروژهها بیشتر میکند. پس تصویب پروژهها، به صورت پیش فرض براساس نتایج مثبت طرحهای توجیهی تهیه شده به وسیله مشاوران، برای منافع افراد مسئول در این سازمانها بهترین حالت است.
ه. شرکت های مشاور تهیه و تدوین طرح های امکان سنجی:
دلایل نفع بردن این گروه از تصویب شدن پروژه ها به نظر واضح می باشد. هر چند که مشاوران، موظف به مطالعه و تحلیل بی طرفانه طرح هستند اما نکته این جاست که امروزه به نظر می آید موفقیت شرکتهای مشاور، در اخذ مجوزها و مصوبهها می باشد و این نگاه رویکردی موافق درمورد توجیهپذیری طرح به شرکتهای مشاور میدهد.
خصوصا اگر بخشی از دستمزد، در گرو اخذ مصوبه از وزارتخانه و بانک شود. به همین دلیل به نظر میرسد شرکتهای مشاور، آزادی و اختیار برای ارائه گزارش بیطرفانه ندارند و باید نتایج گزارش را بر اساس خواست سرمایهگذار تنظیم کنند.
ز. شرکت مجری طرح:
شرکت مجری نیز به خاطر این که سرمایه گذار اول پروژه است و به طبع منافعش به طور مستقیم در گرو تصویب طرح است؛ صرفا به بازگشت سرمایه می اندیشد و تمام تلاش خود را در این راستا به کار می گیرد. در بعضی موارد هدف شرکت نه خود طرح، بلکه صرفا استفاده از مجوزها و تسهیلات بانکی در جهت منافع شرکت می باشد.
اما در چنین شرایطی، چه کسی واقع بینانه تر به پروژه نگاه می کند؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید دنبال گروهی باشیم که منافعش در نگاه پیشاپیش مثبت نباشد: سرمایه گذاران ثانویه طرح
شناخت ریسک ها و ابعاد منفی طرح های تحت مطالعه برای گروه سرمایه گذار دوم که فقط در پی کسب آگاهی و اطلاعات از وضعیت حقیقی توجیه پذیری پروژه هستند؛ از اهمیت به سزایی برخوردار است. اما نکته اینجاست چون در که در تعداد زیادی از پروژه ها، جایگاه سرمایه گذار دوم تعریف نشده است و مجری پروژه به عنوان سرمایه گذار اول، نیازی به حضور سایر شرکت های سرمایه گذاری ندارد؛ حضور این دسته از ذی نفعان که بی طرفانه و واقع بینانه فرآیند ارزیابی پروژه ها را انجام می دهند، در همه پروژه ها موضوعیت ندارد و بخش ثابتی از گروه دست اندر کاران این فرآیند نیستند.
مواردی که ذکر شد؛ همه و همه در کنار هم باعث می شود که طرح های امکان سنجی از واقعیت فاصله بگیرند و در سطح تئوری باقی بمانند.
دیدگاهتان را بنویسید