به طور کلی ساختار سرمایه، به دنبال بررسی نسبت پولی است که در یک شرکت سرمایه‌گذاری شده است. در واقع ساختارسرمایه، مقدار بدهی و حقوق صاحبان سهام را مورد بررسی قرار داده و به سوال‌های زیر پاسخ می‌دهد:

  • شرکت برای شروع فعالیت خود (توسعه) چه گونه تامین مالی شده است؟
  • تامین مالی شرکت چه میزان بوده است؟
  • هزینه سرمایه‌ای شرکت برای پوشش بدهی و حقوق صاحبان سهام به چه میزان است؟
  • سهم بازار مالی در تامین مالی شرکت چه‌گونه بوده‌ است؟

مفهوم ساختار سرمایه

ساختار سرمایه به بررسی ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام در شرکت‌ها می‌پردازد. درواقع شرکت‌ها برای تامین مالی پروژه‌های عملیاتی (خرید دارایی‌های شرکت) از ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام استفاده می‌کنند. حقوق صاحبان سهام بخشی از سرمایه است که سهامداران عادی، ممتاز و … به شرکت پرداخت کرده‌اند در حالی که بدهی به صورت اوراق مشارکت یا وام در اختیار شرکت قرار می‌گیرد. همچنین برای فهم دقیق‌تر اقلام بدهی و حقوق صاحبان سهام بهتر است به بررسی آن‌ها در ترازنامه پرداخته شود. مطابق بررسی‌های انجام شده، اقلام مربوط به ساختار سرمایه در ترازنامه ترکیبی از بدهی بلندمدت، بدهی کوتاه مدت، سهام عادی، سهام ممتاز و اوراق مشارکت است.

کاربرد

اولین کاربرد ساختار سرمایه در تعیین ارزش منصفانه شرکت‌ها است. به عنوان مثال مدیران شرکت‌ها برای فهمیدن ارزش ذاتی شرکت تحت مدیریت خود، باید اقدام به ارزش‌گذاری شرکت ‌کنند. در نتیجه نیاز است مفهوم هزینه سرمایه‌ای شرکت بیان شود.

هزینه سرمایه‌ای شرکت بیان می‌کند، نرخ بازده شرکت برای پوشش بدهی و حقوق صاحبان سهام چه اندازه باشد. تحلیلگران (مدیران) با محاسبه هزینه سرمایه‌ای و تنزیل جریان نقدی آزاد شرکت با این نرخ، ارزش فعلی شرکت را بدست می‌آورند. آن‌ها برای محاسبه هزینه سرمایه‌ای از یک روش بنیادی به نام میانگین وزنی هزینه سرمایه‌ای (WACC) استفاده می‌کنند. مطابق این روش هزینه سرمایه‌ای شرکت برابر است با میانگین وزنی هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام:

مطابق فرمول E نسبت حقوق صاحبان سهام، V سرمایه شرکت، D بدهی شرکت، Re بازده انتظاری سهامداران، Rd بازده اوراق بدهی و  نرخ بدهی و t نرخ مالیات است.

علاوه ‌بر این کاربرد دیگر ساختار سرمایه‌ای درک شرایط ریسک‌پذیری و وضعیت تامین مالی شرکت است. مدیران برای جلوگیری از ضرر و زیان شرکت از ریسک‌های احتمالی، تلاش می‌کنند هزینه سرمایه خود را به حداقل برسانند. مثلا شرکتی که اهرم بدهی آن زیاد باشد در معرض ریسک اعتباری قرار دارد. در نتیجه مدیران باید با اطلاع از ساختار سرمایه و سهم هر بخش (حقوق صاحبان سهام و بدهی) در تامین مالی، ریسک‌های موجود را کاهش دهند. به طور کلی ساختار سرمایه‌ای شرکت باید در یک تعادل مناسبی از تامین مالی بین روش بدهی و حقوق صاحبان سهام قرار گیرد. تحلیلگران برای محقق شدن این امر از  نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام استفاده می‌کنند.

مزایا و معایب تامین مالی از طریق بدهی

معمولاً شرکتی که به شدت از طریق بدهی تأمین مالی می‌شود، ریسک بیشتری را متوجه سرمایه‌گذاران می‌کند، اما شرکت‌ها عموما به دلیل مزایای مالیاتی از این روش برای تامین مالی استفاده می‌کند. همچنین روش بدهی به یک شرکت (کسب و کار) اجازه می‌دهد تا بر خلاف روش حقوق صاحبان سهام، مالکیت خود را حفظ کند. به طور کلی تامین مالی از این روش می‌تواند رشد بالایی برای شرکت ایجاد کند.

مزایا و معایب تامین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام

سرمایه‌گذاران با خرید سهام شرکت‌ها، بخشی از مالکیت شرکت را تصاحب می‌کنند. تامین مالی در این روش نسبت به روش قبل زمانی که نرخ بهره قرض گرفتن پایین است به صرفه نیست. اما در این روش برخلاف روش اول، نیازی به بازپرداخت بدهی نیست و شرکت‌ها می‌توانند برای انجام طرح‌های توسعه‌ای خود سود پخش نکنند. به طورکلی شرکت‌ها با تامین مالی دارایی‌ها خود از این روش ریسک کم‌تری را متوجه سرمایه‌گذاران می‌کنند، اما ممکن است رشد زیاد نداشته باشند.

برای دریافت فایل آموزشی این مطلب در اکسل کلیک کنید.