سیزدهمین دوره TME برای ثبت نام کلیک کنید
سبد خرید
0
09397976106 | امور نمایندگی 09207976106 - 02188315560

قسمت پنجاه و دوم

تقسیم بندی قراردادها بر اساس سیستم اجرا

سیستم های مختلف اجرا را می توان در پنج بخش مختلف به شرح زیر دسته بندی کرد:

الف) سیستم خود اجرا، تک عاملی یا امانی

در این سیستم تمامی خدمات پروژه توسط خود کارفرما انجام می شود. یعنی کارفرما تنها عوامل دخیل در اجرای پروژه می باشد و با به کارگیری امکانات و پرسنل خود اجرای طرح و مدیریت آن را بر عهده می گیرد.

در این روش، قراردادی خارج از سازمان کارفرما برای کارهای طراحی و ساخت منعقد نمی شود که این امر در کاهش زمان و هزینه پروژه موثر است. زیرا هزینه های تهیه اسناد مناقصه همچنین سودی که در پروژه‌های دیگر پیمانکاران معمولاً به دنبال آن هستند، حذف می شود.

زمانی که سیستم کارفرما جوابگوی تمام مراحل کار باشد، یا ابعاد پروژه کوچک و مشخصات سازه و طبیعت آن روان باشد، استفاده از این روش بسیار مناسب است. این روش در صورتی که پروژه به دلیل حجم کاری و تنوع فعالیت ها در زمره پروژه های پیچیده و بزرگ باشد، به علت نیاز به متخصصین در رشته های مختلف کاری و پرسنل فنی آموزش دیده و مشکل تامین مصالح و منابع در مرحله ساخت توصیه نمی شود.

عموماً به علت نیاز به تکمیل به موقع و اقتصادی طرح ها، کارفرمایان ترجیح می‌دهند که مدیریت و اجرای کار را به واحدهای متخصص خارج از سازمان خود واگذار کنند. در نتیجه امروزه از این روش در پروژه های بزرگ و یا پروژه های با حجم زیاد عملیات استفاده نمی کنند.

کاربرد این سیستم را می‌توان در کارهای کوچک به بخش خصوصی که در سطح ساخت پروژه های مسکونی است و در پروژه های نگهداری مانند نگهداری راه های محلی در بخش دولتی و پروژه های توسعه ای درون سازمانی توصیه کرد. این سیستم از روش های بسیار قدیمی در قراردادهای به شمار می رود، علت ضعف هایی که برای آن مطرح شد، تقریباً به ندرت استفاده می شود.

ب) سیستم سه عاملی (سنتی، طراحی / مناقصه / ساخت، طرح و ساخت تدریجی)

این روش که متداول ترین سیستم اجرای پروژه است، از دهه های ابتدایی قرن بیستم به کار گرفته شد و از سال ۱۹۵۵ در آمریکا گسترش یافت. این روش متعاقباً مبنای اجرای بسیاری از طرح‌ها از سال ۱۳۵۲ تاکنون در کشور ما بوده و تا همین سال های اخیر بر اساس نظام فنی و اجرایی کشور، تنها روش اجرای پروژه ها به شمار می رفته است.

در این سیستم کارفرما مستقیماً سازمانی را برای انجام عملیات طراحی انتخاب می کند. این گروه که متشکل از مهندسین طراح و بیمار است، وظیفه تهیه مشخصات و نقشه های فنی را بر عهده دارد. در کنار وظیفه اصلی طراحی، وظیفه ارائه مشاوره به سازمان کارفرما برای انتخاب پیمانکار نیز از وظایف گروه طراح است. طراح، اسناد و مدارک و نقشه ها را برای انجام مناقصه و انتخاب پیمانکار آماده کرده و در اختیار کارفرما قرار می دهد و کارفرما را در ارزیابی پیشنهادات یاری می نماید. بعد از انتخاب پیمانکار مرحله ساخت پروژه توسط پیمانکار و با نظارت کارفرما آغاز می شود.

در این سیستم مسئولیت و ریسک های هماهنگی بین طراحی و ساخت و مدیریت و کنترل پروژه بر دوش کارفرماست. وظیفه نظارت بر کار ساخت از طرف کارفرما به مشاور واگذار می شود.

این سیستم بیشتر در کارهایی که از اجزای تخصصی کوچکتر تشکیل شده اند، کاربرد بهتری دارد. در این روش مراحل ساخت بعد از پایان طراحی و انجام مناقصه و انتخاب پیمانکار آغاز می شود که باعث افزایش زمان پروژه می‌شود. به همین دلیل است که به آن سیستم طرح و ساخت تدریجی هم می گویند. از دیگر معایب این روش که منجر به عدم جوابگویی آن در پروژه های بزرگ و پیچیده شده است، موارد زیر را برشمرد:

– فرد خاصی مسئولیت کلیه پروژه را برعهده ندارد.

– در پروژه های بزرگ، هماهنگی بین مشاور و پیمانکاران متعدد در طرح از عهده کارفرما خارج است.

– معمولا به علت عدم هماهنگی مشاور و پیمانکار و جدایی مراحل طراحی و ساخت، اکثر مسائل اجرایی در طراحی دیده نمی شود و در نتیجه نیاز به بازنگری و تغییر در طرح ها به وجود می آید که باعث افزایش هزینه و زمان اجرای پروژه و حتی گاهی مواقع موجب بروز مشکلات حقوقی بین این دو گروه می شود.

– به دلیل اینکه ساخت بعد از کامل شدن طرح و انتخاب پیمانکار آغاز می‌شود، افزایش زمان پروژه را به همراه خواهد داشت. در این سیستم نیاز به مدیریت قوی برای هماهنگی و ارتباط عوامل درگیر وجود دارد کارفرما باید ظرفیت‌های درون سازمانی لازم برای مدیریت پروژه را داشته باشد.

ج) سیستم های مدیریتی

این روش اجرا، نوعی سیستم متعارف (سه عاملی) است که در آن کارفرما، منبع خارجی دیگری را نیز به منظور هماهنگی مدیریت بین مراحل مختلف پروژه به خدمت می گیرد. بدین ترتیب میزان مسئولیت و ریسک خود را کاهش می دهد. این سیستم معمولاً در پروژه‌های بزرگ کاربرد دارد و در چند دهه اخیر بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. این روش برای پروژه هایی که باید سریع تحویل شوند، مناسب است. در این سیستم ها که شامل موارد زیر می باشد تامین مالی توسط کارفرما، طراحی و ساخت توسط منابع مجزای خارج از سازمان کارفرما و هماهنگی و مدیریت پروژه در مراحل طراحی و ساخت توسط یک منبع مجزای دیگر انجام می‌شود.

– مدیریت اجرا یا ساخت

در این روش کارفرما پیش از اینکه هرگونه کار طراحی و ساختی را انجام دهد، خدمات مدیریت را از طریق مذاکره یا رقابت به گروه متخصص واگذار می نماید و مدیر اجرا طبق قراردادی که مستقیماً با کارفرما منعقد می کند، برای مدیریت پروژه منصوب می‌گردد. مدیر ساخت همچون مشاور کارفرما و در کنار وی به انجام امور برنامه ریزی، هماهنگی و مدیریت در فازهای طراحی و اجرا می پردازد. در این روش کارفرما همچون روش سنتی امور طراحی را ده قراردادی به شرکت واجد شرایطی واگذار می‌کند و مستقیماً با پیمانکاران ساخت قرارداد منعقد می‌کند. موقع مدیر اجرایی با قبول کمترین ریسک وظیفه هماهنگی، کنترل و مدیریت مراحل مختلف پروژه را برعهده می‌گیرد. در این روش پرداخت به گروه مدیریت اجرا بر پایه یک حق الزحمه توافق شده و معمولاً به صورت ثابت ماهیانه انجام می شود.

– پیمانکاری مدیریت

در این روش رویکرد یک گروه پیمانکار در طول دوره طراحی و ساخت پروژه به عنوان نماینده کارفرما مسئولیت، هماهنگی و مدیریت پروژه را برعهده می‌گیرد و بر زمان، هزینه و کیفیت پروژه نظارت می نماید. در واقع این روش پیمانکاری مدیریت بر اثر اصلاح یا تغییر در نحوه بکارگیری پیمانکار به وجود آمده و علاوه بر انتقال مدیریت، به دنبال ادغام مهارت ها و تجارب پیمانکاری درون تیم طراحی است.

– طراحی و مدیریت

این رویکرد در واقع نوعی از قرارداد مدیریت می باشد که طراحی تفضیلی را مستقیماً بر عهده پیمانکار می گذارد. بنابراین مشابهت زیادی با قراردادهای طرح و ساخت دارد. در این روش کارفرما فقط با یک سازمان قرارداد می بندد و در نتیجه مدیریت طراحی و اجرا به صورت یکپارچه انجام می گیرد. تفاوتی که این روش با روش طرح و ساخت دارد، این است که نحوه پرداخت در این قراردادها مشابه قراردادهای مدیریتی است. کارفرما کنترل بیشتری نسبت به روش طرح و ساخت خواهد داشت. همچنین به دلیل اینکه پیمانکار طراحی، کار اجرایی انجام نمی‌دهد، ریسک اجرایی کمتری را می پذیرد.

د) سیستم های دو عاملی

ضعف و معایب روش های امانی و سنتی، مجریان طرح های عمرانی را بر آن داشته تا برای بهره برداری و اصلاح سیستم های اجرای پروژه به دنبال راه حلی مناسب باشند. از آنجایی که ساختار سازمانی هر پروژه متشکل از سه عنصر کارفرما، طراح و پیمانکار و سه اقدام اصلی تامین مالی، برای ساخت است، تغییر و اعمال اصلاحات در سازماندهی سه عنصر اصلی و تغییر مسئولیتهای هر یک باعث به وجود آمدن سیستم های مختلف اجرا می شود. بنابراین تغییرات در نحوه بکارگیری پیمانکار، چگونگی استفاده از خدمات طراحی و اعمال سیستم مدیریت از جمله اقداماتی بود که برای ایجاد سیستم های جدید به کار گرفته شد.

سیستم های دو عاملی که به عنوان یکی از جایگزین های سیستم های سنتی به منظور پایین آوردن هزینه ها ایجاد یک سیستم سود ده دهه ۱۹۴۰ بنا نهاده شد، سیستمی است که قرن ها پیش از کاربرد روش سه عاملی، مورد استفاده بوده است و یک روش ابداعی و جدید نیست.

بناهای تاریخی که در واقع نمادی از شهرسازی قدیمی هستند، همگی به این روش اجرا شده اند. این سیستم ابتدا در بخش خصوصی در انگلستان با موفقیت مورد استفاده قرار گرفت و بعدها با بکارگیری آن توسط آمریکا گسترش زیادی یافت. در این سیستم کارفرما با یک قرارداد، طراحی و ساخت پروژه را به یک واحد واگذار می کند. این واحد ممکن است یک سازمان و یا مجموعه‌ای از سازمان ها و شرکت های مختلف باشد که در قالب کنسرسیوم درآمده است. در این سیستم ممکن است یک پیمانکار اجرایی کار طراحی را به پیمانکار دست دوم و یا یک شرکت مهندسی، کار اجرا را به صورت دست دوم به پیمانکار با صلاحیتی واگذار کند.

در واقع این روش به منظور ایجاد یکپارچگی و ارتباط قوی تر میان فازهای طراحی و ساخت، توسعه یافته است. در واقع در این روش مجری طرح به دلیل نیاز به اجرای سریع کار و همچنین افزایش وابستگی و ارتباط میان قسمت‌های مختلف پروژه، یک تیم واحد را انتخاب می کند.

این روش مزیت‌های بسیاری دارد و به علت مشارکت موجود بین طراح و سازنده در قالب یک واحد، ارتباط آن‌ها به صورت همکاری متقابل است و تبادل نظر در هر مرحله از پروژه باعث افزایش منافع پروژه می‌شود. همچنین به علت درگیر بودن و پیمانکار در مرحله طراحی، مسئله اجرا در طرح ها کاملاً لحاظ می شود و در نتیجه هزینه زمان کل کار کاهش می‌یابد.

در حالت کلی می توان این سیستم را به دو مجموعه زیر تقسیم کرد:

– روش کلید در دست

– روش طرح و ساخت

– روش کلید در دست

در این نوع قراردادها، یک نهاد نه تنها مسئولیت طرح و اجرای پروژه را بر عهده دارد، بلکه به کارفرما این اطمینان را می دهد که تسهیلات بنا شده مطابق نیاز و خواسته های او کار کرده و آماده بهره برداری می باشد. عبارت کلید در دست از این مفهوم مشتق می‌شود که کارفرما با چرخاندن کلید می تواند بهره برداری از تسهیلات ساخته شده را آغاز نماید. کلید در دست حد اعلای سپردن مسئولیت طراحی و اجرا به پیمانکار است. کارفرما ممکن است پیمان کلید در دست را فقط برای قسمت مشخصی از پروژه انتخاب کند.

در این روش کارفرما نظر کلیه خود را در مورد ایجاد یک طرح تدوین می نماید. سایر مراحل، یعنی مطالعات توجیه فنی و اقتصادی جهت انتخاب گزینه بهینه، مطالعات مرحله اول و دوم، تهیه نقشه های اجرایی، احداث موضوع در و آماده نمودن آن برای بهره برداری و تحویل تماماً بر عهده پیمانکار است.

البته کارفرما قبلاً در قالب طرح جامعه هدف از اجرای طرح را در راستای سیاست های کلان خود تعیین نموده و مطالعات فنی اقتصادی که توسط پیمانکار انجام می شود، صرفاً برای انتخاب گزینه بهینه از بین چند گزینه است.

– روش طرح و ساخت

در این قراردادها، اساساً یک شخصیت حقوقی مستقل و منفرد، مسئولیت طراحی و اجرای پروژه را برعهده می گیرد. در این روش توصیه شده حداقل ۵ تا ۵۵ درصد از خدمات طراحی قبل از مناقصه انجام شود و به عبارتی طراحی اولیه قبل از انجام گیرد. یعنی جزئیات قبل از انتخاب پیمانکار طرح و ساخت نسبت به روش کلید در دست مشخص تر باشد. در این مورد تاکید شده که طرح اولیه، باید دارای حداقل اطلاعاتی باشد که پیشنهاد دهندگان خواسته کارفرما را در کرده و اینک آن ارزیابی پیشنهادات با یک معیار مشترک عملی باشد.

تفاوت های این دو روش را می‌توان در دو مورد زیر خلاصه کرد:

۱- حد و سطح خدمات طراحی که لازم است قبل از انتخاب پیمانکار طرح و ساخت به وسیله کارفرما تهیه شود.

۲- مسئولیت پذیری بیشتر پیمانکار در روش کلید در دست نسبت به روش طرح و ساخت.

ه) سیستم های قراردادی یکپارچه

در این سیستم ها معمولا بسته به نوع قرارداد تامین مالی، طراحی، ساخت، بهره برداری و حتی گاهی مالکیت پروژه به منبعی خارج از سازمان کارفرما واگذار می شود. برحسب شرایط در نظر گرفته شده در هر یک از این قراردادها، موارد بسیار متعددی در این نوع سیستم جای می گیرند که امروزه در پروژه‌های بزرگ و پیچیده به کار می روند. این نوع قرارداد ها با هدف انتقال وظایف دولت به بخش خصوصی و استفاده از منابع مالی این بخش در انجام پروژه های بزرگ و پیچیده، به خصوص پروژه های زیربنایی و تسهیلات رفاهی و عمومی ایجاد شدند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شود. بیشترین استقبال از این پروژه ها را می توان در کشورهای در حال توسعه به خصوص در کشورهای آسیای جنوب شرقی و کشورهای آفریقایی مشاهده نمود.

از جمله این سیستم‌ها که کاربرد بیشتری در پروژه ها داشتند می توان موارد زیر را نام برد:

ساخت، بهره برداری، انتقال (BOT)

ساخت، مالکیت، بهره برداری، انتقال (BOOT)

– طراحی، ساخت، بهره برداری (DBO)

– طراحی، ساخت، بهره برداری، انتقال (DBOT)

ساخت، مالکیت، بهره برداری (BOO)

ساخت، انتقال، بهره برداری (BTO)

– طراحی، ساخت، تامین مالی، بهره برداری (DBFO)

روش های بسیار مختلفی در این سیستم وجود دارد که البته تعداد دیگری از این قراردادها ممکن است موجود باشد، اما به علت مشابهت های زیاد و شاید کاربرد کمتری که دارند، از ذکر آنها صرف نظر می‌کنیم. در واقع تفاوت های موجود در این قراردادها، میزان تمایل بخش دولتی برای مشارکت دادن بخش خصوصی در پروژه های بخش دولتی بستگی دارد. در این پروژه ها معمولاً علاوه بر واگذاری طراحی، ساخت و بهره برداری، گواهی مالکیت پروژه برای مدت معین و یا برای همیشه به بخش سرمایه گذار خصوصی واگذار می شود.

برگرفته از کتاب “قراردادهای BOT و کاربرد آن در قراردادهای زیربنایی ایران

مجری دوره های آموزشی تخصصی امکان سنجی و تحلیل داده ها – تهیه گزارشات طرح توجیهی در حوزه های مختلف – روش های بهینه قیمت گذاری محصولات و خدمات – تحلیل کلان داده ها – آسیب شناسی و عارضه یابی کسب و کارها
صفحه مارا در اینستاگرام دنبال کنید! کلیک کنید
مارا در تلگرام دنبال کنید! کلیک کنید

اگر سوالی دارید ، تیم ما آماده پاسخگویی به شماست

هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید