پس از تعیین مشخصات بازار هدف در بخش مطالعه فرصت یک طرح امکان سنجی، در بخش بعدی بایستی بتوان پیش بینی فروش و تحلیل مالی از طرح ارائه داد.

در این بخش در خصوص قیمت گذاری کالا و خدمات بحث خواهد شد. قیمت تمام شده محصولات و خدمات با توجه به روش هایی که تعیین شده برای بررسی در مطالعه فرصت قرار داده می شوند. قیمت تمام شده محصول همان هزینه‌های مستقیم تولید محصول توسط یک بنگاه اقتصادی است که شامل هزینه‌ مواد مصرفی و هزینه نیروی کار می باشد.

هزینه مواد

ببینید چقدر برای تهیه لوازم هزینه کرده شده است. چقدر برای همه چیز هزینه شده و چند محصول می تواند تولید کند؟

تمام هزینه هایی را که برای مواد پرداخت شده (از جمله حمل و نقل، مالیات و غیره) حساب می شود. کنار گذاشتن این موارد می تواند به معنای دست کم گرفتن هزینه های تولید باشد.

ارزش کار

یکی از بزرگترین اشتباهاتی که صنعتگران و کارآفرینان نوپا هنگام محاسبه هزینه محصول مرتکب می شوند این است که هزینه های نیروی کار خود را در بر نمی گیرند. دو راه برای انجام این کار وجود دارد.

اولین مورد این است که نرخ ساعتی را برای زمان خود تعیین کنید. دستمزدی را انتخاب کنید که مایلید به آن پرداخت شود. اگر هر محصول چند ساعت وقت شما را می گیرد، تعداد ساعتی خود را در تعداد ساعاتی که طول می کشد ضرب کنید. اگر می توانید چندین محصول را در یک ساعت تولید کنید، نرخ خود را بر تعداد محصولاتی که ساخته اید تقسیم کنید.

از طرف دیگر، می توانید به حاشیه سود مورد نظر خود فکر کنید و از آن برای محاسبه ارزش نیروی کار خود استفاده کنید.

پس از بررسی های بعمل آمده در خصوص قیمت تمام شده محصولات و خدمات بایستی پیش بینی از حجم فروش را در طرح مطالعاتی خود بنویسید. اما چرا پیش بینی فروش اهمیت دارد؟

پیش بینی ها مربوط به آینده است. اغراق کردن اینکه چقدر مهم است که یک شرکت پیش بینی فروش دقیقی ارائه کند، سخت است. شرکت های خصوصی زمانی به کسب و کار خود اعتماد می کنند که رهبران بتوانند به پیش بینی ها اعتماد کنند. برای شرکت های سهامی عام، پیش بینی های دقیق باعث اعتبار در بازار می شود.

پیش بینی فروش به ارزش یک سازمان می افزاید. امور مالی برای توسعه بودجه برای طرح های ظرفیت و استخدام به پیش بینی ها متکی است و تولید از پیش بینی های فروش برای برنامه ریزی چرخه های خود استفاده می کند. پیش بینی ها به عملیات فروش با برنامه ریزی قلمرو و سهمیه، زنجیره تامین با خرید مواد و ظرفیت تولید و استراتژی فروش با استراتژی کانال و شریک کمک می کند.

اینها فقط چند نمونه هستند. متأسفانه، در بسیاری از شرکت‌ها، این روش‌ها از هم جدا می‌مانند، که می‌تواند نتایج نامطلوبی برای کسب‌وکار ایجاد کند. برای مثال، اگر اطلاعات پیش‌بینی فروش به اشتراک گذاشته نشود، بازاریابی محصول ممکن است برنامه‌های تقاضایی ایجاد کند که با سهمیه‌های فروش یا سطوح دستیابی به فروش همسو نباشد. این امر باعث می‌شود یک شرکت دارای موجودی بیش از حد، موجودی بسیار کم یا اهداف فروش نادرست باشد – همه اشتباهاتی که به نتیجه آسیب می‌رسانند. متعهد به پیش بینی فروش منظم و با کیفیت می تواند به جلوگیری از چنین اشتباهات گران قیمتی کمک کند

پیش‌بینی‌های فروش این امکان را می‌دهند که مشکلات احتمالی را در حالی که هنوز زمان برای اجتناب از آنها یا کاهش آنها وجود دارد، شناسایی کنید. کشف این مشکلات در حال حاضر – در مقایسه با پایان ماه یا سه ماهه – تأثیر زیادی دارد. علاوه بر این، پیش بینی فروش یک ابزار انگیزشی قدرتمند است.

با این اوصاف می بایست علاوه بر پیش بینی حجم فروش بایستی پیش بینی از مدت زمان فروش هم داشته باشیم.

در جدول زیر می توان میزان عرضه و تقاضای محصولات را وارد نمود تا برای بررسی بتوان راحت تر از آن بهره برد.

در جدول زیر هم می توان میزان پیش بینی از تقاضا و عرضه را به صورت جداگانه داشته باشیم.

جدول تولیدات و میزان فروش هم مانند جدول زیر می باشد.

در انتهای مطالعه فرصت نیز به سراغ تحلیل مالی طرح می رویم.

همانطور که می دانیم، تجزیه و تحلیل مالی فرآیند ارزیابی مشاغل، پروژه ها، بودجه ها و سایر معاملات مربوط به امور مالی و پیش بینی های صورت گرفته از مدت زمان و حجم فروش برای تعیین عملکرد و مناسب بودن آنهاست. به طور معمول، تجزیه و تحلیل مالی برای تجزیه و تحلیل اینکه آیا یک واحد تجاری با ثبات، نقد و یا به اندازه کافی سودآور است که سرمایه گذاری پولی را تضمین کند، استفاده می شود. در امور مالی شرکت، تجزیه و تحلیل به صورت داخلی توسط بخش حسابداری انجام می شود و به منظور بهبود تصمیم گیری تجاری با مدیریت به اشتراک گذاشته می شود. این نوع تحلیل داخلی ممکن است شامل نسبت ‌هایی مانند ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) برای یافتن پروژه ‌هایی باشد که ارزش اجرا دارند.