Discounting Rate Calculation

نرخ تنزیل (Discount rate) در طرح توجیهی

در مقاله پیش رو در نظر داریم شما مخاطبان عزیز را با نرخ تنزیل و نقش آن در روند تهیه و تدوین یک طرح امکان سنجی آشنا کنیم. در گام اول باید ببینیم ماهیت تنزیل و نرخ تنزیل چیست؟ در ادامه به سوالاتی در این مورد پاسخ خواهیم داد و نقش آن را در یک طرح توجیهی بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.

تنزیل چیست؟

تنزیل در حقیقت یک متد است برای تخمین زدن ارزش فعلی جریان وجوه نقدی، که در طی محدوده زمانی مشخصی در آینده قابل دریافت و دسترسی هستند. مبنا و اساس تئوری و منطق این روش، در واقع این حقیقت است که “هر یک ریال امروز، بیشتر از یک ریال فردا ارزش دارد”.

به دلایل مختلفی، که از این میان می توان به وجود تورم و هزینه نگهداری پول و دیگر موارد این چنینی اشاره کرد، درست بودن و بر حق بودن این ادعا کامل واضح و مبرهن به نظر می رسد. به بیان دیگر می توان اینطور توضیح داد که تنزیل راهی برای به روز کردن ارزش پولی که در آینده می توانیم آن را به دست بیاوریم، می باشد.

با توجه به آنچه گفته شد، تنزیل می تواند در زمره پایه های اصلی علوم مالی شمرده شود.

نرخ تنزیل چیست؟

با توجه به این نکته كه هزينه های مربوط به هر طرح و پروژه در طول سال های مختلفی انجام می شود و به علاوه درآمدهای مربوط به آن طرح نيز در طول سال های مختلف تحقق یافته و کسب می شود، در نتیجه می توان این طور نتیجه گرفت که خواه ناخواه نوعی اختلاف زمانی مابين هزينه ها و درآمدها به وجود می آيد که اجتناب ناپذیر است و در واقع همین اختلاف زمانی است که نهایتا باعث این می شود كه ارزش واقعی هر واحد پول هزينه انجام شده و يا درآمد بدست آمده در هر دو سال مختلف با هم اختلاف داشته باشد.

در صورتی که يک سال خاص به عنوان سال مبنا در نظر گرفته شود، نرخ تنزيل يا به عبارت دیگر حداقل نرخ بازدهی مورد انتظار MARR در واقع همان نرخی است كه با استفاده از آن قادر خواهیم بود که ارزش واقعی هزينه هایی که در سال های مختلف انجام شده اند و يا درآمدهايی که در سال های مختلف به دست آمده اند را در آن سالی که به عنوان سال مبنا تعریف کرده ایم، محاسبه کنیم.

اهمیت لحاظ کردن نرخ تنزیل در یک طرح امکان سنجی چیست؟

با توجه به آنچه در مقالات مختلفی مثل “آشنایی با طرح امکان سنجی” یا “نرخ ها و اطلاعات لازم برای تهیه و تدوین یک طرح امکان سنجی” نیز خدمت شما مخاطبان عزیز گفتیم، نقش اصلی یک طرح امکان سنجی برای هر پروژه این است که به تصمیم گیری در مورد آینده طرح کمک کند.

مثلا به سرمایه گذاران کمک کند تصمیم بگیرند که آیا سرمایه گذاری روی این طرح منطقی و سودآور هست یا نه. طرح امکان سنجی در این مورد باید تا حد امکان سرمایه گذاران را قانع و ترغیب کند تا روی طرح سرمایه گذاری کنند. اما نقش نرخ تنزیل در این میان چیست؟

در حقیقت مبنا و اساس تمام تجزیه و تحلیل های مالی این است که که هر رقم مورد انتظار برای جریانات نقدی در سال های آینده مساوی با  یک سرمایه گذاری با نرخ سود سالانه در زمان حال می باشد. در واقع می توان این طور گفت که در تجزیه و تحلیل های مالی برای این که بتوانیم عامل زمان را از محاسباتمان حذف کنیم باید ارزش جریانات نقدی را که در سال های بعد به دست می آید با استفاده از نرخ تنزیل 1+i-n به ارزش روز تبدیل کنیم.

در چنین شرایطی نرخ سود سالانه i (که در محاسبات ما تحت عنوان نرخ سود سرمایه گذاری در بازاری کاملا فاقد ریسک از آن یاد می شود) به عنوان نرخ تنزیل در نظر گرفته خواهد شد. در محاسبات مرتبط با تجزیه و تحلیل مالی پروژه ها برای پیش بینی کردن نرخ تنزیل غالبا سرمایه گذاری در طرح مورد نظر را با سرمایه گذاری در یک روش بدون ریسک مثل سرمایه گذاری در بانک که همواره مشمول سود سالانه ثابتی است مقایسه می شود.

در حقیقت این کار به این منظور انجام می شود که در صورتی که سرمایه گذار مربوطه در طرح سرمایه گذاری نماید، فرصت سرمایه گذاری (Opportunity Cost) در یک روش فاقد ریسک که می توان با اطمینان صد درصد افزایش ارزش دارایی وی را در آن تضمین نمود؛ از دست خواهد داد.

آنچه گفته شد را با یک مثال توضیح می دهیم: در نظر بگیرید که اگر صاحب سرمایه مربوطه تصمیم بگیرد که در احداث و راه اندازی این طرح سرمایه گذاری نکند قادر خواهد بود که با خرید اوراق مشارکت و یا حتی سرمایه گذاری کردن در حساب هایی اعم از کوتاه مدت و یا بلند مدت بانکی سالیانه مبلغی سود را به صورت ثابت و با صفر درصد ریسک از طریق چنین سرمایه گذاری ای به دست آورد.

بر این اساس، برای این که سرمایه گذار مربوطه در طرح ما سرمایه گذاری کند باید حداقل بیشتر از سودی که از طریق این سپرده گذاری به دست خواهد آورد سود دهی داشته باشد تا این که به نوعی ترغیب و تشویق شود که در طرح ما سرمایه گذاری کند.

می توان این طور توضیح داد که معمولا نرخ تنزیل (همان طور که پیش تر در همین مقاله به آن پرداختیم) در هر طرح سرمایه گذاری که برای محاسبه ارزش فعلی هزینه ها و درآمد های مورد انتظار برای سال های آینده طرح استفاده می شود برابر با حداکثر نرخ سود فاقد ریسک به علاوه چند درصد برای پوشش دادن و کاور کردن ریسک های مربوط به سرمایه گذاری است.

برای نمونه می توان گفت در صورتی که حداکثر سود بانکی در کشور 20 درصد باشد، نرخ تنزیل مناسب برای انجام دادن محاسبات پروژه و برآورد شاخص های مالی براساس ریسک سرمایه گذاری باید چیزی در حدود 25 درصد باشد.

یعنی در واقع هزینه ها و درآمدهایی که برای پروژه مدنظر در طول سال های آینده انتظار می رود و تحت عنوان FV خواهد بود برمبنای نرخ تنزیل 25 درصد سالیانه کاهش پیدا کرده و به PV تبدیل می شود تا اینکه مسئله ارزش زمانی پول در محاسبه شاخص های مالی لحاظ شود. در این چنینی شرایطی سرمایه گذاری کردن در پروژه با سپرده گذاری در بانک که نرخ سود سالیانه 25 درصد دارد مقایسه می شود.

محاسبه کردن نرخ تنزیل بر اساس منطق نرم افزار کامفار

در حقیقت نرخ تنزیل (Discounting Rate) یا همان هزینه سرمایه (Cost of Capital)، برای آورده هر سرمایه گذار (Equity Capital) در مورد هر پروژه و طرحی به طور اختصاصی و به تناسب سطح ریسک آن پروژه تعیین می شود. به این شکل که هر چقدر سطح ریسک مربوط به یک پروژه یا طرح بیشتر باشد، نرخ تنزیل که در واقع نشان گر حداقل سطح بازدهی مورد انتظار است، به همان نسبت افزایش پیدا می کند.

علاوه بر این، بنا بر وزن نسبی مبلغ وام ها، اوراق، کمک های بلاعوض و آورده سرمایه گذار از کل منابع مالی طـرح، می توان نـرخ تنزیل برای مجموع سرمایه گذاری های آن طرح را معادل WACC نیز دانست که از این دیدگاه، می توان آن را بر اساس میانگین وزنی هزینه تامین سرمایه انواع منابع مالی که طرح مربوطه تعریف شده است؛ مورد محاسبه قرار داد.

به عبارت دیگر، می توان این طور توضیح داد که در صورتی که در ترکیب منابع مالی طرح، تنها منبع مالی پروژه ما آورده سرمایه گذار نباشد و منابع مالی دیگری هم داشته باشیم، در آن صورت جریانات نقدی مربوط به ورودی و خروجی سرمایه گذار، با جریانات نقدی مربوط به ورودی و خروجی صندوق پروژه یکی نخواهد بود و این یعنی این که در چنین شرایطی هر یک ساختار مالی مجزای خود را خواهند داشت.

به علاوه، با توجه به این نکته مهم که محاسبه ارزش فعلی هزینه ها و درآمدهای مربوط به پروژه، بر اساس هزینه سرمایه یا همان نرخ تنزیل صورت می گیرد؛ در نتیجه برای محاسبه شاخص کردن NPV یا خالص ارزش فعلی (که پیش تر در مقاله “نقش ارزش فعلی در تهیه و تنظیم طرح امکان سنجی” در مورد آن صحبت کردیم) کل سرمایه گذاری (Net Present Value) از WACC به عنوان نرخ تنزیل استفاده می شود و برای محاسبه کردن شاخص NPVE یا خالص ارزش فعلی کل حقوق صاحبان سهام (Net Present Value of Equity Capital) از MARR به عنوان نرخ تنزیل استفاده می شود.