پروژه های زیربنایی
پروژههای زیربنایی به پروژههای اطلاق میشود که برای افزایش رفاه عمومی و افزایش سهولت انجام فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به وجود می آید. این تسهیلات که شامل سدها، پل ها، جادهها و فرودگاه ها، نیروگاه های برقی، شبکه های حمل و نقل ریلی، شبکه های آب و فاضلاب، سیستمهای ارتباطات، مراکز درمانی و آموزشی می باشند، سیستم هایی هستند که برای سرویسدهی زندگی عمومی طراحی و ساخته میشوند.
معمولاً این پروژه ها از لحاظ تکنولوژی و طراحی از پیچیدگی ویژه برخوردارند و دارای تاثیرات قابل توجه منطقهای و فرامنطقهای یا جهانی می باشند. این پروژه ها نیاز به تعهد مالی بالایی داشته، از ظرفیت عملیاتی بالایی برخوردار بوده حجم انبوهی از پرسنل را در طول پروژه به خدمت میگیرند.
به دلیل طولانی بودن زمان اجرای این پروژه ها، تاثیرپذیری بالایی از مقررات و آیین نامه های دولتی و شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه دارند.
سرمایه بری قابل توجه این پروژه ها، وجود تعداد قابل توجه این پروژهها در هر کشور و تفاوت ماهیتی آنها با پروژه های معمولی و همچنین پیچیدگی خواص آنها، توجه ویژه به این پروژهها را غیر قابل اجتناب می کند.
با توجه به تعریف، خصوصیات پروژههای زیربنایی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
– بزرگ بودن پروژه از جنبه های اجرایی
– سرمایه بری بسیار زیاد پروژه
– دوره زمانی نسبتاً طولانی پروژه
– پیچیدگی خاص پروژه از جنبه های طراحی
– ساختار سازمانی نسبتاً پیچیده پروژه
– تاثیر پذیری زیاد از قوانین، مقررات و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود
سرمایه گذاری در ساخت پروژه های زیربنایی یکی از لازمههای رشد اقتصادی و تداوم آن در کشورها به شمار می آید. در اقتصادهای در حال رشد، معمولا وجود پروژههای زیربنایی مورد نیاز باعث میشود تا کشورها به توان با چالشهای موجود در زمینه توسعه تجارت، تنوع در محصولات، مدرنیزه شدن، کاهش فقر و افزایش جمعیت به راحتی کنار بیایند.
این تسهیلات منافع گستردهای را برای اقتصاد در کشور به همراه دارند و نکته مهم شناخت این منافع و تخمین آنها در ارزیابی هرچه بهتر این پروژه هاست. از جمله این منافع میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– افزایش رشد صنعتی
وجود سازه های زیربنایی در هر کشور و میزان کیفیت آنها، از فاکتور بسیار مهم و تاثیرگذار بر سرمایه گذاری های داخلی و خارجی است که میزان این سرمایهگذاری عوامل بحرانی در افزایش رشد صنعتی در کشور است. در نتیجه وجود سازه های زیربنایی موثر و کارآمد در هر کشور امکان رقابت بخش صنعتی آن کشور را در بازار جهانی فراهم می کند. سازه های زیربنایی موجب پیشرفت اقتصادی مناطق اطراف خود می شوند و در مناطقی که از این تسهیلات بیبهره هستند، رشد اقتصادی به کندی صورت می گیرد.
– کاهش هزینه ها برای تولید کننده و مصرف کننده
سازه های زیربنایی باعث افزایش سودآوری و کاهش هزینههای تولید می شوند. دلیل این امر را می توان تاثیر این سازه ها در خدمات و تهیه و تامین موثرتر محصولات دانست. به عنوان مثال یک سیستم مناسب حمل و نقل باعث کاهش هزینه های توزیع مواد و محصولات میشود و یا یک نیروگاه برقی با بهرهوری بالا به لحاظ تکنولوژیکی، باعث کاهش هزینه برای مصرفکننده خواهد شد.
– تاثیر بر رشد اقتصادی منطقه ای
هزینه های مستقیم ساخت پروژه های زیربنایی، باعث ایجاد تحرک در اقتصاد، افزایش تقاضا برای استفاده شرکت ها از کارگران و متخصصین و در نتیجه افزایش درآمد در منطقه می شود. میزان این تاثیر بستگی مستقیم به نام پروژه در حال ساخت دارد. تاثیرات محل این پروژه ها با به کارگیری مواد و مصالح موجود در منطقه با استفاده از کارگر بومی، بیشتر میشود. در کشورهای در حال توسعه با توان تولید محصولات و ارائه خدمات، پروژه های زیربنایی پشتوانه قوی برای صنایع محلی به شمار می روند.
– تاثیر و مناطق مجاور و تحت پوشش
بسیاری از سیستم های راه ها، فرودگاه ها، بنادر و شبکههای حمل و نقل ریلی باعث توسعه همه جانبه در مناطق و زمین های اطراف خود می شوند و در مقابل صنایع سنگین تاثیرات منفی بر محیط اطراف خود دارند. در نتیجه لازم است دولت ها پیش از ساخت این نوع پروژه ها تاثیرات اقتصادی هریک را به دقت مورد مطالعه قرار دهند.
خصوصی سازی و تاثیر آن در ساخت پروژه های زیربنایی
در گذشته ساخت پروژه های زیربنایی در هر کشور زیر نظر دولت مرکزی آن کشور صورت می گرفت. به این معنی که دولت به عنوان کارفرما، تمام مراحل انجام این پروژه ها، شامل مطالعات اولیه، برنامه ریزی، طراحی، تأمین مالی و بهرهبرداری را برعهده داشت. در واقع دولت ها به دلیل اهمیت استراتژیک بعضی از این تسهیلات، خود مسئولیت ساخت و بهرهبرداری پروژهها را برعهده می گرفتند.
بخش دولتی معمولاً برای تامین سرمایه مورد نیاز ساخت این پروژه ها، از درآمدهای مالیات، گرفتن وام های استقراض از بانک ها و موسسات بین المللی مانند بانک جهانی استفاده می نمود. در نهایت نیز با پرداخت مردم به عنوان مصرف کننده های نهایی این مبلغ جبران می شد و بخش خصوصی فقط در قالب پیمانکار عمومی وظیفه ساخت را برعهده داشت و تمام ریسک ها و هزینه های پروژه بر عهده بخش عمومی بود.
رشد اقتصادی در کشورهای مختلف، به خصوص کشورهای در حال توسعه، نیاز به افزایش تسهیلات زیربنایی را برای سرعت بخشیدن به این رشد و تأمین هرچه بیشتر رفاه عمومی، گسترش میدهد.
طبق بررسی های انجام شده در کشورهای جهان سوم در دهه ۱۹۹۰، حدود ۲۰۰ میلیون دلار در سال در پروژه های زیربنایی سرمایه گذاری شده که بیش از ۹۰ درصد آن توسط دولت تامین شده است. این اهمیت سرمایه گذاری در پروژه های زیربنایی، کمبود منابع مالی دولت، عدم وجود تکنولوژی پیشرفته و محدودیت های موجود در اخذ وام، دولت ها را بر آن داشته تا به دنبال راه حلی برای رفع این مشکل باشند.
با این دیدگاه، در دهه گذشته گرایشی در جهان پدیدار شد که به صورت گسترده توسط بانک جهانی حمایت شد و هدف آن کاهش مسئولیت دولت در انجام فعالیت های مختلف اقتصادی و افزایش مشارکت بخش خصوصی در این فعالیت ها بود. با توجه به رویکرد جدید، امروزه تمایل بسیاری برای مشارکت بخش خصوصی در ایجاد پروژه های زیربنایی در کشورهای مختلف جهان دیده میشود.
از نقطه نظر استراتژی توسعه، مشارکت بخش خصوصی در ساخت و گسترش پروژه های زیربنایی، امکان تامین منابع مالی بیشتری را فراهم نموده و راندمان اقتصادی پروژه ها را افزایش می دهد. روش های مختلفی برای توسعه و اجرای زیرساخت ها وجود دارد که یکی از موثرترین راه های نمایش این روش ها، استفاده از چهارچوب تحلیلی Miller می باشد.
برگرفته از کتاب “قراردادهای BOT و کاربرد آن در قراردادهای زیربنایی ایران“
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.