تصمیم گیری چند هدفه (Multi Object Decision Making) یا به اختصار MODM نوعی  فرایند تصمیم گیری سیستماتیک است. این روش به تصمیم گیرنده اجازه می‌دهد تا تصمیم و سیستم ارزش مخصوص به خودش را تعریف کند، زمینه را چارچوب بندی کند و تصمیم را به روشی سیستماتیک ارزیابی کند.

با تعریف گزینه‌های تصمیم گیری (چه گزینه‌هایی وجود دارد) و معیارهای تصمیم گیری (آنچه برای تصمیم گیرنده مهم است)، تحلیلگر می‌تواند یک تصمیم پیچیده را به مجموعه ای از قطعات کوچکتر و ساده تقسیم کند.

هدف تصمیم گیری چند هدفه، حل مسائل بهینه سازی تحت محدودیت‌های مشخص شده است. در این مسائل، باید چندین هدف (متناقض) به طور همزمان به دست آیند. ممکن است مقیاس سنجش هر هدف با دیگر اهداف متفاوت باشد، مثلاً یک هدف حداکثر کردن سود است و دیگری کاهش تعداد نیروی کار باشد. بنابراین مقیاس اهداف در این روش تضادی با هم ندارند.

تصمیم گیری چند هدفه برای طراحی یا برنامه ریزی مناسب تر است، زیرا تخصیص منابع محدود را بهینه می‌کند. از آنجا که محیط‌های دنیای واقعی اغلب مملو از محدودیت‌های رقیب و حتی متناقض هستند، ممکن است تصمیم گیرنده برای دستیابی همزمان به چندین هدف به روش‌های MODM اعتماد کنند. معمولا روش های برنامه ریزی ریاضی برای حل این مسائل بهینه سازی به کار گرفته می‌شوند.

هنگام مواجهه با یک مسئله تصمیم گیری چند هدفه، تصمیم گیرنده ها معمولاً می‌دانند که بهینه سازی تمام اهداف در یک سیستم معین غیرممکن است.

در مسائل تصمیم گیری چند هدفه باید به دو مسئله اصلی توجه کنید:

  • ایجاد توازن در میان اهداف
  • مقیاس مشکلات

اول، مشکل ایجاد توازن  ناشی از تضاد بین اهداف است. بیشتر مشکلات درمسائل تصمیم گیری چند هدفه در حوزه ایجاد توازن بین اهداف است. نمی توان سطح رضایتمندی را برای یک هدف افزایش داد بدون آنکه سطح رضایت مندی اهداف دیگری را کاهش داد. برای حل این مسئله، می‌توان توازن بین اهداف در نظر گرفته شده را شناسایی و چندین هدف را برای ساده سازی مسئله اصلی به یک هدف وزن دهی شده واحد تبدیل کرد.

دوم، مشکل مقیاس زمانی بوجود می‌آید که افزایش تعداد ابعاد یا معیارهای مربوطه باعث افزایش فوق العاده هزینه محاسبات می‌شود.

تکنیک‌های تصمیم گیری چند هدفه کدامند؟

روش‌های مختلفی برای تصمیم گیری چند هدفه وجود دارند که در ادامه به چند مورد از آن‌ها اشاره کرده ایم:

برنامه ریزی آرمانی(Goal Programing)

برنامه ریزی آرمانی  روشی است که برای حل یک مسئله بهینه سازی چند هدفه استفاده می‌شود و یک توازن در اهداف متناقض ایجاد می‌کند. این روش رویکردی جهت دستیابی به بهترین سطح ممکن “رضایت بخشی” برای دستیابی به هدف است.

مدل برنامه ریزی آرمانی، چند هدف اغلب متناقض غیرقابل مقایسه (بعد اهداف و واحدهای اندازه گیری آن‌ها ممکن است یکسان نباشد مثلا کم کردن مسافت و بیشتر کردن سود) را با یک اولویت بندی خاص (سلسله مراتب) در خود جای می‌دهد. یک ترتیب اولویت بندی خاص با رتبه بندی یا وزن دهی اهداف مختلف متناسب با اهمیت شان ایجاد می‌شود.

ساختار اولویت بندی کمک می‌کند تا با تمام اهدافی که نمی توان به طور کامل و یا همزمان به آنها دست یافت، مقابله کرد.  به گونه ای که در ابتدا اهداف مهمتر با هزینه کردن اهداف کم اهمیت تر حاصل شوند.

برنامه ریزی آرمانی برای انجام سه نوع تحلیل استفاده می‌شود:

  • تعیین منابع مورد نیاز را برای دستیابی به مجموعه ای از اهداف مطلوب.
  • تعیین میزان دستیابی به اهداف با منابع موجود.
  • ارائه بهترین راه حل راضی کننده تحت مقادیر متفاوتی از منابع و اولویت بندی اهداف.

روش لکسیکوگرافی (Lexicographic)

روش تصمیم گیری لکسیکوگرافی یکی از ساده ترین روش‌های انتخاب از میان گزینه‌های تصمیم گیری است. این روش بر اساس اولویت بندی ساده ویژگی‌های موجود است.

مطابق قوانین لکسیکوگرافی، یک گزینه جایگزین بهتر از گزینه دیگری است اگر و فقط  اگر در مهمترین ویژگی که دو گزینه در آن متفاوت هستند، از گزینه دیگر بهتر باشد.

به عبارت دیگر، قانون تصمیم گیری لکسیکوگرافی اجازه ایجاد توازن در میان ویژگی‌های مختلف را نمی دهد. به عنوان مثال، اگر کیفیت مهمتر از هزینه در نظر گرفته شود، هیچ تفاوتی در قیمت نمی تواند اختلاف کیفیت را جبران کند. در نتیجه قانون تصمیم گیری لکسیکوگرافی، بدون توجه به هزینه، موردی را با بهترین کیفیت انتخاب می‌کند.

سایر روش‌های تصمیم گیری چند هدفه عبارتند از  روش LP-metric، برنامه ریزی چند هدفه احتمالی، رویکرد تبدیل تابع هدف به محدودیت.